اصطلاحات

اصطلاحات انگلیسی و معادل فارسی آنها

His/Her cake is dough: دستش نمک نداره I felt like a fool: سنگ رو یخ شدم We have a lot of in common: ما باهم تفاهم داریم Eat my heat off: مخمو خوردی I was shame stricken: از خجالت آب شدم I’m in tip-top shape today!: من امروز توپ توپم I’m sick of it: حالم …

اصطلاحات انگلیسی و معادل فارسی آنها ادامه »

برخی از اصطلاحات زبان انگیسی و معادل فارسی آنها (بخش اول )

معادل فارسی : اصطلاحات: به چه منظور to what end باید به کارش ایولله گفت. You must hand it to him. با صحبتهایت حالم را بهم میزنی. You make me ill with your speech. به جرأت میتوانم بگویم… I dare say… بپایید. ملتفت باشید. Mind your eye. ببخشید پشتم به شماست. Excuse me back. به …

برخی از اصطلاحات زبان انگیسی و معادل فارسی آنها (بخش اول ) ادامه »