سختیِ شنیدن برای اکثر افراد دو دلیل اصلی دارد:
۱. نمیتوانید بین کلمات روی کاغذ و صداهایی که میشنوید ارتباط برقرار کنید – ممکن است که این امر بهخاطر سرعت صحبت کردن یا لهجهی فرد یا عدم تمرین با ریسک بالا باشد.
۲. میتوانید صداهای زبان هدف را تشخیص دهید و قادرید تا آن صداها را به کلمات ربط دهید، ولی نمیدانید که آن کلمات چه معنایی دارند. ممکن است که این حالت به این خاطر باشد که دانش شما از آن زبان هنوز کافی نیست.
اگر زمان زیادی با کتابهای زبان موردنظر درگیر بودهاید، به احتمال زیاد مشکل شما در شنیدن به دلیل شمارهی ۱ است. باید تمریناتِ با ریسک بالای بیشتری انجام دهید یا اینکه حداقل زمان بیشتری را برای انجام تمرینات با ریسک پایین صرف کنید.
به عبارت دیگر، باید خود را در شرایطی قرار دهید که در آن با بالا بردن ریسک، گوش خود را تا جایی که میتوانید ماهر کنید (از روشهای بالا استفاده کنید).
گاهی اوقات دلیل اینکه زبانآموزان توانایی درک مطالب شنیداری را ندارند این است که بهاندازهی کافی به افزایش دایرهی لغات خود نپرداختهاند و گرامر آن را بهخوبی یاد نگرفتهاند.
وقتی که یاد گرفتن زبان را تازه شروع کرده بودم، یادم میآید که فیلمهایی را بدون زیرنویس تماشا میکردم و فکر میکردم که «امکان نداره، هرگز این زبان رو یاد نمیگیرم.»
این بازخورد منفی بود. درواقع اینکه من از فیلم هیچ چیز متوجه نمیشدم، هیچ ربطی به توانایی من برای یاد گرفتن آن زبان نداشت.
بعدها که زیرنویس یا فایل نوشتاری را پیدا کردم و خواندم متوجه شدم که اصلا لغاتی که گوش میدادم را بلد نبودم. باید دانش عمومی خود را درمورد آن زبان بیشتر میکردم.
هر چقدر هم که تمرین شنیدن منفعلانه انجام میدادم فایدهای نداشت.
بهترین راه برای حل این مشکل این است که بهسادگی بدون شنیدن، مطالعهی بیشتری داشته باشیم.
اگر فیلم را خاموش میکردم و شروع میکردم به خواندن یک کتاب یا اینکه وقت خود را صرف مطالعهی وبسایتی برای زبانآموزان مبتدی میکردم، خیلی بهتر بود.
بعد از اینکه زبان را بهاندازهی کافی یاد گرفتم، میتوانم حداقل به این امید متن نوشتاری فایل صوتی را بخوانم که کلمات روی کاغذ را متوجه میشوم. و هر چقدر که به دانش لغت و گرامر خود اضافه کنم اعتمادبهنفسم هم بیشتر میشود. وقتی به این نقطه رسیدم، میتوانم از روشهای تمرین با ریسک بالا استفاده کنم تا به صداها بیشتر عادت کنم و سرعت آن را تاحدی که گوشم قادر به تشخیص کلمات باشم، بیشتر کنم.
نتیجهگیری
تمرین شنیداری منفعلانه، به جز اینکه فایدهای ندارد، میتواند شما را کلافه کند. این کار در بدترین حالت میتواند باعث شود که کلاً دست از یادگیری زبان بردارید. در بهترین حالت، شنیدن منفعلانه برای این خوب است که نشان دهید که با استفاده از روشهای بهتر و مؤثرتر پیشرفت کردهاید.
اگر واقعا میخواهید تا مهارتهای درک متن شنیداری را در خود بهبود ببخشید:
خود را در شرایط تمرین شنیدن با خطر بالا قرار دهید. ببینید که آیا میتوانید از بهترین ابزار برای بهبود عملکرد خود – یعنی اضطراب – استفاده کنید تا سرعت یادگیری خود را افزایش دهید؟
زمانی را به کار کردن با نرمافزارها، برنامهها، فیلمها و فایلهای صوتی با قلم و کاغذی در دستتان اختصاص دهید.
از تمرینهایی به جز شنیدن، مثلا تمرین خواندن استفاده کنید تا سطح لغات خود را بهبود ببخشید.
حتی اگر فکر میکنید که مهارتهای شنیداری خیلی خوبی ندارید، بدانید که اگر زمان خود را برای انجام فعالیتهای مفید صرف کنید، میتوانید پیشرفت کنید.
منبع:چطور