چگونه واژگان انگلیسی را یاد بگیریم

هر کسی که می‌خواهد انگلیسی یاد بگیرد، می‌داند که دامنه‌ی لغات زبان چقدر دنیای پهناور و وسیعی دارد. هر قدر هم که دستور زبان بلد باشید، تا وقتی که معنی کلمات را ندانید، تقریباً از متن چیزی دستگیرتان نمی‌شود؛ اما نکته‌ی مهم این است که علی‌رغم تعداد بسیار زیاد لغات، راه‌هایی وجود دارد که می‌شود حجم دامنه‌ی لغات توی ذهن را یک‌دفعه چند برابر افزایش داد؛ اما چگونه؟
یکی از متداول‌ترین شیوه‌های ساخت واژه در زبان انگلیسی Derivation است که با افزودن پسوند، پیشوند یا میان‌وند به واژه‌ها واژه جدید می‌سازند.
“mis” از جمله پیشوندهایی است که کاربرد فراوانی دارد و معنی‌اش “بد” است. بنابراین هر کلمه‌ای که با “mis” شروع می‌شود یعنی این که اسم یا فعل بعد از آن دارای خصوصیت منفی،اشتباه یا بد است.
به مثال‌های زیر توجه کنید.
misbelief:
Belief یعنی عقیده و نظر، پس misbelief، می‌شود نظراشتباه.
[People thought the earth was flat until Colombus corrected that misbeleif.]
misfire:
تیر به هدف نزدن، خطا در تیراندازی
[The bear escaped when the hunter’s rifle misfired.]
mishap:
hap مخفف happening یعنی اتفاق و رخداد. mishap یعنی بدشانسی، یا اتفاق بد و ناگوار.
[Right after the collision, each driver blamed each other for the mishap.]
mislay:
lay یعنی گذاشتن و قراردادن. mislay یعنی گم کردن، گذاشتن چیزی در جایی که فراموش کرده‌ایم.
[Yesterday, I mislaid my biology book, and it took me about a half an hour to find it.]
mislead:
یعنی آدم را به اشتباه انداختن، چون lead یعنی هدایت و رهبری کردن.
[Some traffic signs are so confusing that they mislead the traveler.]
misstep:
گام اشتباه
[Quitting school is a misstep that you may regret for the rest of your lift.]

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *