رسیدن به اهداف – قسمت سوم

در قسمت اول از سه‌گانه‌ی استراتژی‌های رسیدن به هدف، به شما توضیح دادیم که داشتن رویکرد مثبت، چگونه می‌تواند احتمال رسیدن به اهدافتان را بیشتر کند. در قسمت دوم نیز توضیح دادیم که بایستی اهدافتان را هوشمند انتخاب نمایید. اگر این دو نوشته را خوانده باشید و روی هدفتان پیاده‌سازی کرده باشید، الآن کاملاً آماده‌ی تلاش جهت رسیدن به اهدافتان هستید. در طول مسیر رسیدن به اهداف، موضوعاتی وجود دارد که دانستن و پیاده‌سازی آن‌ها احتمال موفقیت شما را بیشتر می‌کند.
داشتن عزم راسخ

داشتن عزم راسخ مانند عهد بستن با خودتان است. یعنی با خودتان عهد می‌بندید که تمام تلاشتان را برای رسیدن به هدف، به کار می‌برید. اگر عزمی راسخ داشته باشید، بهتر می‌توانید روی هدفتان تمرکز کنید. اما چطور می‌توان عزمی راسخ داشت؟ یکی از راه‌های این موضوع، تصویرسازی است.

تصویرسازی

تصویرسازی، ابزاری فکری است که عزم شما را راسخ‌تر می‌کند و عملکرد شما را بالاتر می‌برد. تنها کاری که باید بکنید این است که محیطی ساکت پیدا کنید، چشمانتان را ببندید، نفس عمیقی بکشید و آرام بگیرید. سپس می‌توانید تصویرسازی را با دو قدم زیر شروع نمایید.

۱- تصویرسازی تنبلی و شکست

ابتدا آینده‌ای را تصور کن که تنبلی کرده‌ای و هیچ تلاشی جهت رسیدن به اهدافت نکرده‌ای. آینده‌ای را تصور کن که دقیقاً خلاف هدفت است. طبیعتاً این آینده، بسیار منفی است. در این آینده‌ی کذایی، زندگی شما چطور است؟ چه احساسی داری وقتی هیچ تلاشی برای رسیدن به هدفت انجام نداده‌ای و به هدفت نرسیده‌ای؟ احتمالاً احساس ناامیدی و شرم ساری می‌کنی. شاید کیفیت زندگی‌ات پایین‌تر آمده و در موقعیت بدی قرار داری. خیلی مهم است که خودتان را در این موقعیت‌ها قرار بدهید تا عواقب و نتایج منفی تلاش نکردن جهت رسیدن به اهدافتان، دستتان بیاید.

۲- تصویرسازی تلاش و موفقیت

حال آینده‌ای را تصور کن که به‌سختی جهت رسیدن به اهدافت قدم برداشته‌ای. آینده‌ای را تصور کن که بعدازاین تلاش هوشمندانه، به هدفت رسیده‌ای. چه منافعی در انتظار تو است؟ آیا غرق خوشحالی و غرور هستی، چون توانسته‌ای به هدفت برسی؟ آیا زندگی‌ات به خاطر رسیدن به این هدف بسیار مهم از کیفیت بهتری برخوردار گشته است؟

این دو نوع تصویرسازی بسیار مهم است چون موفقیت را با خوشحالی، و شکست را با ناراحتی و ناامیدی مرتبط می‌سازی. این کار باعث می‌شود که عزمتان برای موفقیت در رسیدن به هدف بیشتر شود.
قدرت کایزن

کایزن یک لغت ژاپنی است، که به معنای پیشرفت‌های جزئی، در طول زمان است. یا به‌عبارت‌دیگر، داشتن بهبود کوچک اما مستمر و بدون توقف. بنابراین کایزن نقطه‌ی مقابل انقلاب است. در انقلاب، پیشرفتی بزرگ و به‌یک‌باره روی می‌دهد. مثلاً اگر به مدت دو ماه، روزی ۱۵ ساعت انگلیسی بخوانید؛ پس از گذشت این مدت‌زمان کوتاه، یک انقلاب در زبان انگلیسی شما رخ داده است. اما خیلی‌ها شاید اصلاً فرصت کارهای انقلابی و نفس‌گیر نداشته باشند. اینجا است که قدرت کایزن خود را نشان می‌دهد. به روش کایزن، شما به‌عنوان‌مثال تنها روزی ۲۵ دقیقه به زبان انگلیسی گوش می‌دهید. اما این کار را هرروز، و برای مدت دو سال پیش می‌گیرید. پس از گذشت این دو سال، می‌بینید که تغییر شگرفی در زبان انگلیسی شما رخ داده است. نکته‌ی بسیار مهم در روش کایزن این است که اهداف کوچک‌تر روزانه (به‌عنوان‌مثال روزی ۲۵ دقیقه خواندن زبان) در نظر می‌گیرید که میدانید به‌راحتی قابل تحقق هستند. پس از در نظر گرفتن این اهداف کوچک‌تر، بایستی نهایت تلاشتان را بکنید که به آن پایبند باشید.

عادت‌های روزانه

عادت کردن به چیزهای مختلف، نیروی خارق‌العاده‌ای در انسان برای انجام آن‌ها ایجاد می‌کند. تقریباً نیمی از فعالیت‌های روزانه‌ی ما به انجام عادت‌های روزانه صرف می‌شود. بنابراین اگر بتوانیم عادت‌های خوبی داشته باشیم، عادت‌هایی که ما را در رسیدن به اهدافمان کمک کند، به‌احتمال خیلی بالاتری به اهدافمان می‌رسیم. اما چگونه می‌توانیم برای رسیدن به اهدافمان، عاداتی روزانه تشکیل دهیم؟

چرخه‌ی عادت

برای این کار ابتدا بایستی بفهمیم عادت‌هایمان چگونه تشکیل و حفظ می‌شود. چارلز داهیگ، نویسنده‌ی کتاب پرفروش قدرت عادت، توضیح داده است که چگونه با چرخه‌ی عادت، می‌توان عادت‌ها را ساخت و حفظ کرد. تمامی عادت‌ها با یک نشانه (جرقه) شروع می‌شود، یک کار عادی انجام می‌شود، و به دنبال خود پاداشی به همراه دارد. با توجه به اینکه ما به پاداش معتاد می‌شویم، انجام این کار حس خوشایند خوبی به ما می‌دهد. بنابراین دوباره هر وقت نشانه را می‌بینیم، آن کار را دوباره انجام می‌دهیم.

نکته‌ی بسیار مهمی که وجود دارد، این است که با توجه به توضیحات آقای داهیگ، تغییر عادت روزانه‌ی فعلی خیلی راحت‌تر از ایجاد یک عادت روزانه‌ی جدید، انجام می‌گیرد. این کار به‌سادگی با نگه‌داشتن نشانه و جایزه‌ی فعلی، و تغییر قسمت “کار عادی” قابل انجام است.

ساعت ۶ صبح از خواب بیدار می‌شوید، و به مدت نیم ساعت با گوشی خود به چک کردن ایمیل‌ها، اخبار جدید و برخی سایت‌های موردعلاقه می‌پردازید، رفته‌رفته بعد از نیم ساعت صبحانه‌تان آماده می‌شود و بوی خوش صبحانه به مشامتان می‌رسد و برای خوردن آن به آشپزخانه می‌روید. ازآنجایی‌که معمولاً پس از چک کردن گوشی خود صبحانه‌تان را میل می‌فرمایید، چک کردن گوشی به قسمتی از پروسه‌ی لذت‌بخش روزانه‌ی شما تبدیل می‌شود.

داهیگ در اینجا می‌گوید که تمام کاری که شما بایستی انجام بدهید این است که کار عادی چک کردن گوشی را با یک کار جدید و پربازده تعویض نمایید. بنابراین به‌عنوان‌مثال اگر هدف شما یادگیری زبان انگلیسی است، به‌جای چک کردن گوشی، به فایلی انگلیسی گوش می‌دهید. مثلاً به‌جای چک کردن اخبار فارسی، به اخبار انگلیسی گوش بدهید.

پرواضح است که با دانستن و به‌کارگیری این نمودار می‌توانید عادت‌های جدیدی را نیز خلق نمایید. برای این کار بایستی یک نشانه‌ی روزانه و پاداش در نظر بگیرید تا عادت جدید شما حفظ گردد.

به‌عنوان‌مثال فرض بفرمایید که می‌خواهید هر بعدازظهر یک ساعت زبان بخوانید. اگر در حال حاضر عادت خاصی ندارید که آن را با این هدفتان تعویض نمایید، بایستی یک عادت جدید خلق کنید:

نشانه: برگشتن از کار به خانه

کار عادی: یک ساعت تمرین زبان

پاداش: نگاه کردن یک قسمت از برنامه‌ی تلویزیونی موردعلاقه

یا…

نشانه: اتمام شستن ظرف‌ها پس از نهار

کار عادی: یک ساعت تمرین زبان

پاداش: گرفتن حمامی گرم

ساختن عادات روزانه، چه جدید باشد، چه در قالب تغییر عادت‌های قبلی باشد؛ می‌تواند انگیزه و توان بسیار زیادی را برای رسیدن به هدف، به ما بدهد. ۴- بررسی پیشرفت روزانه

در قسمت دوم از سه‌گانه‌ی رسیدن به اهداف توضیح دادیم که اهداف انتخابی بایستی قابل‌اندازه‌گیری و زمان‌بندی‌شده باشند. این موضوع به این دلیل است که بتوانید پیشرفت خودتان را در رسیدن به اهداف، بررسی نماید. وقتی پیشرفت خود را ببینید، اعتمادبه‌نفستان نیز بالا می‌رود. اگر پیشرفتی نمی‌بینید، متوجه می‌شوید که بایستی اهداف میانی خود را تغییر دهید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *